یا صاحب الزمان الغوث والامان

یا صاحب الزمان الغوث والامان

لطفا نظرات و دل نوشته ودعا های خود را در قسمت نظرات بگذارید تا منتشر بشه

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین نظرات
  • ۷ مرداد ۹۴، ۱۴:۳۲ - ✿شمیم زندگی✿
    عالی
نویسندگان

مادران شهید

دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۱۷ ق.ظ

مامور سرشماری: سلام. خوبی حاج خانم؟ تو خونه چند نفرید؟ شناسنامه هاشونو بیار برا سرشماری..
پیرزن لای در را بیشتر باز می کند. سر و گردنش را بیرون میدهد و به سر و ته کوچه نگاهی می اندازد.بعد با چشم پر از اشک میگه :
این خونه رو بزار برا فردا سرشماری کن پسرم. میشه؟!
مامور: مادر آخه چه فرقی داره.فردا هم مثل امروز.فردا کم و زیاد میشید؟
مادر: آره، شایدم شدیم.پسرم 31 ساله رفته برنگشته.شاید تا فردا بیاد بشیم 2 نفر...
کلید خونشو داد به مغازه ی سرکوچه.
مغازه دار میگفت :بیست و نه ساله هر وقت میره از خونه بیرون کلیدشو میده به من میگه شاید پسرم وقتی بر میگرده من نباشم کلید رو بده بره استراحت کنه،آخه تازه از راه رسیده خسته اس.....
بیست و نه ساله بچش توی کانال کمیل رفته و برنگشته...
درود برآنهایی ک قامت راست کردند تا قامت ما خم نشود و به نفس افتادند تا ما از نفس نیوفتیم.
درود بر شهیدان و مادران

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۵
مصطفی عزتی

مادران شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی